بی ارتباطی با بازارهای بین المللی

بورس تهران در حوزه ارتباطات بین المللی با محدودیت هایی جدی مواجه است. ریال واحد پول کشور، به عنوان پول بین المللی شناخته نمی شود و این عامل جذابیت سهام بورس تهران را در بازارهای بین المللی کاهش می دهد. بخش دیگری از محدودیت های ارتباطات بین المللی تحت تاثیر عوامل اقتصادی و سیاسی است. از یکسو روابط سیاسی کشور در سال های گذشته در این باره نقشی محدود کننده ایفا کرده اند و از جهت دیگر توسعه نیافته بودن زیر ساخت های اقتصادی امکان مبادلات گسترده جهانی را کاهش داده است.
رفع تحریم ها یکی از مواردی است که در این شرایط می تواند زمینه مناسبی را برای بهبود وضعیت بورس تهران ایجاد کند. به طوری که ارتباط بیشتر با بورس های بین المللی و حتی امکان معامله سهام شرکت ها در چند بازار می تواند زمینه های توسعه بازار سهام در جامعه جهانی را فراهم کند. این موضوع نه تنها به افزایش عمق بازار کمک می کند، بلکه اطمینان سرمایه گذاران برای ورود را نیز بهبود می بخشد.

نقش نهادهای دولتی و شبه دولتی در بورس


 
نقش نهادهای دولتی و شبه دولتی در بورس

بررسی ها نشان می دهد سهامداران عمده در بسیاری از شرکت های بزرگ بورس تهران دولتی یا شبه دولتی هستند به شکلی که عمده سهام این شرکت ها در اختیار نهادهای معدود دولتی همچون بانک ها، صندوق های بازنشستگی و سایر نهادهای مشابه است. به این ترتیب وابستگی شدید بازار سهام به شبکه بانکی و دولت باعث شده سازمان های کوچک تر بخش خصوصی و نهادهای تامین مالی مستقل قادر به رقابت با این نهادها نباشند و از وارد کردن سرمایه های قابل توجه به بورس بپرهیزند. در حالی که این نهادها در سایر بورس های جهان باید با سهامداران خرد یا موسسات و نهادهای مالی در سطح خود رقابت کنند. رقابتی که انگیزه فعالیت را برای آنان افزایش می دهد.

ابداعات محدودکننده در بورس تهران

 ابداعات محدودکننده در بورس تهران

حجم مبنا به حداقل تعداد سهامی اشاره دارد که باید در یک روز معامله شود تا تغییرات قیمت سهم در طول یک روز، به طور واقعی در قیمت ها اعمال شود. به عبارت دقیق تر، اگر حجم معاملات یک سهم کمتر از حجم مبنا باشد، میزان تغییرات ثبت شده در قیمت سهام، ضریبی از تغییرات واقعی قیمت خواهد بود. این قانون برای کنترل رشد شدید قیمت سهام در سال ۱۳۸۲ به تصویب رسید. قانون حجم مبنا باعث ایجاد صف های خرید و فروش شده و باعث کاهش نقدشوندگی و بلوکه شدن سرمایه معامله گران در سهم ها می شود. از سوی دیگر تلاش برای کنترل قیمت ها از طریق این قانون در شرایط بازگشایی نمادها و گره های معاملاتی بدون کاربرد خواهد بود، به این ترتیب این قانون صرفا در کوتاه مدت قادر به کنترل قیمت ها است. دامنه نوسان نیز از دیگر قوانینی است که برای کنترل نوسانات شدید قیمتی و کاهش عکس العمل های هیجانی سهامداران به کار می رود (در حال حاضر دامنه نوسان ۵ درصدی بر قیمت ها اعمال می شود). این قانون نیز عموما در سایر بورس های معتبر جهان اجرا نمی شود یا در کشورهای محدودی اعمال می شود که در اغلب آنها نیز دامنه نوسان از دامنه نوسان در بورس تهران بیشتر است (به عنوان نمونه می توان به بورس های کره و یونان اشاره کرد. بورس کره دامنه نوسان ۱۵ درصدی خود را در سال ۲۰۱۴ به ۳۰ درصد در سال ۲۰۱۵ تبدیل کرد. دامنه نوسان بورس آتن نیز ۳۰ درصد است. این در حالی است که در بسیاری از بورس های معتبر جهان همچون بورس کشورهای آمریکا، آلمان و انگلستان دامنه نوسان قیمتی وجود ندارد). دامنه نوسان مانع از تنظیم طبیعی قیمت ها شده و باعث ایجاد قیمت های غیر واقعی در بازار می شود. از سوی دیگر این قانون نقدشوندگی بازار و حجم معاملات را به شدت کاهش می دهد. به این ترتیب کاهش سیالیت بازار باعث صدمه زدن به بورس تهران شده است. به این ترتیب امکان رسیدن به تعادل طبیعی میان فروشندگان و خریداران در بورس محدود شده است. صف نشینی نیز از آفت های دیگر این قانون است، گرچه این قانون برای جلوگیری از نوسانات قیمت در یک روز وضع شده اما مطالعات نشان می دهد قیمت ها در بازه زمانی بلندمدت نهایتا به سوی قیمت های تعادلی و طبیعی میل می کنند و این محدودیت ها صرفا زمان رسیدن به قیمت های تعادلی را افزایش می دهد.